« عاشق ومعشوق»
كفر وايمان كي به هم محرم شود
باز وقمري درقفس همدم شود
عاشق ومعشوق چون روز است وشب
كي تواند روز وشب در هم شود
گو به گل ناز كم كن كز نازتو
كي زخواهش هاي بلبل كم شود
هر كه عاشق شد ندانست عاقبت
غرقه در درياي صد ماتم شود
خون دل ها خورده است فرهاد ولي
كي لب شيرين اسير غم شود
آتشي بر جان زده است سوداي دوست
آتشي بايدكه او مرهم شود
من ندانستم كه ازاين باغ بهشت
هر كه او رانده شده است آدم شود
سرآيش 1386
نظرات شما عزیزان:
باغدشت خیال
ساعت13:51---21 مرداد 1391
دارمت حاجی شعرت مثل خودت باحاله
باغدشت خیال
ساعت13:43---21 مرداد 1391
در این سالها
که هیچ کس غم نمی کاهد ز دلهامان
و هیچ کس ره نمی جوید به ژرفامان
همان بهتر که برچینیم بساط عاشقی ها را
و در خیزیم به کنج عزلت تنهایی هامان
و برگرد مزار خویش بنشینیم
و بگرییم هرچه اندوه است
به امید دگر سالی
که به باشد از این سال و وزآن سالها
.......... سلام
|